• وبلاگ : باغچه كوچك ما
  • يادداشت : اين بار پراكنده گويي
  • نظرات : 4 خصوصي ، 34 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اول پستت رو ديدم ياد مامانم افتادم كه تنها دلخوريش از خانواده بابا همين خودخواهيشون بود.من درکش نمي کردم چون اونا من رو خيلي دوست داشتن و همش طرفداري اونا رو مي کردم.الان اما مي فهمم چي مي گفته چون دو تا از اعضاي خانواده علي اين مشکل رو دارن که نه تنها براي من كه براي خود علي هم عذاب آوره.

    در مورد پسر دايي هم خدا كمكشون كنه.مي دونم چي گفتي راجع به دختره.مي تونم بفهمم چه هدفي داره.اميدوارم به خوشبختي بيشتر فكر كنه تا طبقه بالاي خونه دايي.

    در مورد پنكك هم اگه اورآل آمريكايي(فرانسوي نه ها)پيدا كني بي نظيره.ريمل هم همون مارك.