عزيزم خيلي خوبه كه با شجاعت خودت رو و معايبت رو نقد كردي

به نظرم خيلي كامل مياد

فقط در مورد قسمت بي رحم که گفتي هي تو ميگي و همسرت عکس العملي نشون نمي ده خواستم بگم احتمالا علتش اينه که يه کم زيادي تا حالا گفتي. يعني انقدر براي هر چيزي گفتي که جناب همسر ديگه حتي به اون قسمت درستش هم گوش نمي کنن.

اگه نظرم اشتباهه ببخش. و به دل نگير. مي بوسمت و اميدوارم با سياست بتوني کارها رو راست و ريست کني.

نه فقط مردها که همه ي انسانها قابل تغييرند. نمونش شوهر خودم

با سلام و احترام،

معلومه كه ماشالله خوب هواي هوديگه رو دارين و براي اين شوهرها خوب دسيسه هايي ميچينين.

لازم به ذكر است كه اينجانب از همان ابتداي تاسيس با اين وبلاگ آشنا بودم و مطالبش رو ميخوندم . ولي ديگه خونم به جوش آمدو نتو نستم اين ناجوانمردي و يك طرفه به قاضي رفتن را تحمل كنم . اميدوارم كه همسر گرامي يك كمي از حرف كم و به عمل اضافه بنمايند و با تغييرات در خود ما را نيز مستفيذ بفرمايند.

ولي از حق نگذشته خوشحالم دوستهاي خوبي پيدا كردي كه به فكرت هستند و كمكت ميكنندتا از تنهايي در بيايي.من با نظر اكثر شما موافقم و بيشتر اين حرفها را خيلي قبلتر به همسر گرام گفته ام ولي تا حالا كه افاقه نكرده اميدورام كه سخنان شما مقبول بيافتد. اميدوارم كه همگي زندگي هاي خوب و موفقي داشته باشيد و فرزندان بهروزي را تربيت كنيد.

سلام عزيزم

من تازه به وب شما امدم اين اولين پستي بود كه خوندم اما شما انقدر خوب نوشته بوديد كه تا حدودي متوجه شدم

عزيزم جسارت من رو ببخش البته اين به خواست خودت بود مي دوني من شناختي از شما ندارم اما اين پيشنهاد رو ميدم اميدوارم هم شما هم اقاي همسر اهل مطالعه باشيد كتاب ها ي مشاوره اي كه در اين مورد نوشته كمك خوبي هستند من كه خودم با خوندن انها پي به اشتباهاتم ميبرم اميدوام زندگي عاشقانه شما عاشقانه تر بشه و پر از لحظه هاش ناب

راستي حالا اين ني ني به دنيا امده ند سالش هست

شاد باشي عزيزم

گل من دوتا كتاب خيلي خوب هست كه اگه ميتوني تهيشون كن. يكي براي خودت و يكي براي همسرت. ميشه گفت همون حرفايي كه مشاور بهت ميگه تو اين كتابا هست. اين دو كتاب نوشته زني هست كه تجربه داشتن رابطه با مرداي مختلف رو داشته و ميدونه كه مردها چطور به دنيا نگاه ميكنن. مثالهاي خوبي هم از مشاوره هايي كه داده تو كتاباش هست.: رازهايي درباره مردان_براي خودت

رازهايي درباره زنان_براي همسرت . نوشته

دكتر باربارا دي آنجليس

مي گن مصلحت كار خويش خسروان دانند...

خودت مي دوني عزيزم.. اگه مي بيني با دونستن اين كه وبلاگ ديگه زدي داري حرف دلت رو مي زني زندگي برات سخت مي شه... نگي بهتره...

اما از اين كارت خوشم اومد كه اومدي و خودت رو نقد كردي...

سلام ديناي گلم.
ممنون که خبرم کردي.هميشه آپيدي خبرم کن.من نوشته هاتو خيلي دوست دارم.
حالا بريم سراغ اصل مطلب
عزيزم کمابيش اين خصوصيات تو رو اغلب خانمها دارن.کساني که تصورشون از ازدواج خوب بوده اما با ورود به يه خانواده متفاوت چيزي ديدن که فکرشم نمي کردن.دقيقا مثل خودمن.که با اينکه خانواده شوهرم فاميلم بودن(ارتباط چنداني نداشتيم.در حد رفت و آمد عادي)باز درست نشناخته بودمشون و بعدا متوجه شدم خونوادش از دور دل مي برن و از نزديک زهره آدمو مي برن
خلاصه خيلي از رفتارات عادين.منظورم اينه که با شرايطي که داشتي اين رفتارا نرماله.چون به نظر من اولين برخورد هميشه مهم ترين و ماندگارترينه.پس همونم تو ذهن آدم مي مونه.و تو اولينهات کمي با روحيت سازگار نبوده.منظورم رفتاراي خونواده همسرته.يا مسئله پسرک که بدون برنامه ريزي اومد تو زندگيت.
اين از بدبيني که برات توضيح دادم و گفتم که برخورد اول اگه درست باشه جاي بدبيني کمتره اما اگه نه همون تو ذهنت مي مونه و تا ابد نمي شه تغيير داد.به خصوص اگه رفتارها تا مدت مديد ادامه پيدا کنه که اين بدبيني تقويت مي شه

اول از همه سلام عزيزم

دينا جان فكر مي كنم يه مقدار زيادش هم به تفاوت هاي ذاتي زن و مرد بر مي گرده

خيلي از خصوصياتي كه نوشته بودي رو من همتو خودم به وضوح ميبينم

مثل همون بي رحم بودن تو بحث

منم اصلا دلم نمي خواد اينطور باشم ولي ناخودآگاه وقتي وارد جر و بحث ميشيم

غم و غصه هاي قديمي هم يادم مياد و ديگه نمي تونم جلويشو بگيرم

ولي خيلي خوشحال شدم اين پستتو ديدم

اين نشون ميده اوضاع به اون بدي هم كه گفته بودي نيست

البته هر كي هم باشه تو اون شرايط روحي بد و تو يه مقطع خاص ممكنه فقط سياهي ها رو ببينه

خود من كه خيلي اينطوريم

البته اون مقطع خاص شايد فقط چند ساعت طول بكشه

اما ازون جائي كه احساساتمون اينجا تو نوشته ها منعكس مي كنيم ممكنه خيلي ز خواننده ها حس كنن اين شرح حال تمام لحظات ماست

مثلا من معمولا از شادي هام چيزي نمي گملي وقتي غصه دارم ميرم سراغ نوشتن

به هر حال اميدوارم زوده زود همه چي حل شه

وبلاگتو واقن پيدا كرده؟ بهش بگو كه دوست دارم اينا رو به خودت بگم يعني همسرت اگه نگم يا ننويسم جائي اذيت مي شم به خاطر خودمه و زندگيمه اين وبلاگ اگه مي خواي وبلاگي نباشه بايد تو باشي كه باهات حرف بزنم و حرفامو بشنوي و ..... خواسته هامو ناديده نگيري...... سعي كنيد هر شب با هم ديگه صحبت كنيد... ولي در كل بنده با ازدباج مخالفم.....اين از من

پست پائينو خوندم

و اين پست رو هم خوندم

لرزيدم

يه كم كارات و رفتارات مثل منه

ولي يه كم هم تفاوت داريم

يه جاهايي فهميدم كه خودت شوهرت رو تنبل كردي از اول

اگه همه كار نمي كردي مجبور مي شد بكنه از اول يه كم غر مي زدو بعدش هم غرهاش برات عادي مي شد الان هم همه بار زندگي رو دوشت نبود

2 پستتو خوندم
كاملا حق داري
چيزي كه تو اين زندگي ها نيس همين درك كردنه وگرنه هيچ مشكل خاصي به جز اگه مادي باشه
مورد ديگه اي نيس
اين احساس ممكنه دو طرفه باشه. شايد همسرت هم از تو يه چيزايي مي خاد كه تا به حال
به تو نگفته
مي تونيد با هم صحبت كنيد....
ولي با دخترخاله ات كه با سياست زندگي مي كنه موافقم
چرا چون زندگي موفقه كه به مردش طرف دروغ بگه
يا هر چيزي رو نگه...
صداقت زيادي به درد نمي خوره

sharaiet e sakhtie. vali midoonam ke shoma movafagh o shad mishid

چه ادمكهاي باحالي

سلامممممممممممممممممم

خوبي؟

:دي سلام ميخواستم پست قبل رو بخونم كه ديدم اپ كردي اخه ديروز تو اف لاين نمي يومد ديگه ...... مي يام امروز حتما