وبلاگ :
باغچه كوچك ما
يادداشت :
همسايگي از نوع امروزيش!
نظرات :
6
خصوصي ،
38
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سفيد برفي
واي دينا جونم چه طور اينا براي آبروشون هيچ ارزشي قائل نيستن؟واي دينا ما هم همش مثل شما از آبروريزي مي ترسيم و و همش مراقبيم.گرچه مادرشوهر پاک آبرومونو برد.اما خوب آبروي خودش بيشتر رفت.يعني اصلا فکر نمي کرد اينطور بشه.در واقع مغزي نداره که بتونه فکري بکنه.هرچي دلش بخواد انجام مي ده.مي گم اون همسايه بالايي که مي گي همش دادو هوار مي کنه و هرچي از دهنش دربياد مي گه خيلي شبيه مادرشوهر منه.هر چي بر وفق مرادش نباشه چنان بلوايي به پا مي کنه که اگه مثلا از جاي يه صندلي ناراضي باشه صندليه خودش پا در مياره و فرار مي کنه.جدي مي گم.همه عاصين از دستش اما به خاطر اينکه با من بده جديدا با داماداش نمي دوني شنيدم چه خوب شده.همون داماده که 2 سال قهر بودن حالا شده عزيز دل خانوم.اذيتشون نمي کنه.خوب شد اين بلا سر من اومد حالا براي دامادا و حتي عروس خواهرش خوب شد.خوشحالم براي بقيه خوب شد.لااقل يه دعايي به جون ما مي کنن