• وبلاگ : باغچه كوچك ما
  • يادداشت : اعتراف مي كنم
  • نظرات : 8 خصوصي ، 57 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    دينا جون متاسفانه حرفات انگار حرف خودت تنها نبود حرف يه نسل بود .منم اينطوريم تازه خانمي تو كه سنت خيلي كمه .من چي بگم 28 اسفند وارد 33 ميشم ولي هيچ احساسي بهش ندارم .بعر از هفت سال امسال تو خونه خودم نيستم .حتي به لينم ديگه حسي ندارم احساس ميكنم تمام سنسور هام خاموش و تعطيل شده .خوبه باز يه پسركي هست كه دوستش داري

    باور كن بابام ديروز بهم پول داد

    برم خريد كنم اصلا تو خيابون عين منگها وايساده بودم حالا كه چي ؟ چي بخرم ؟ چرا بخرم ؟ اي بابا برگشتم دست خالي خونه گفتم نپسنديدم ...تو دلم گفتم خدا لعنتت كنه زرتشت كه حتي شوق خريدن يه جفت جوراب را كه قبلا خوشحالم ميكرد رو در من كشتي

    ديروز از پشت پنجره صداي ترقه بازي بچه ها ميومد ميخواستم ديوونه بشم ...دينا جان انگار دارن قلبمو با يه اره كند ميبرن .دلم براي اون زندگي نمونه اي!كه داشتم تنگ نشده و نميشه دلم به حال خودم ميسوزه ...دلم گرفته ...خيلي

    مامان هم هي تو اشپزخونه داريوش گوش ميده دارم ديوونه ميشم از بوي گندم دلم نمياد بگم دلمو ريش ميكنه...

    اي بابا ...دلي به تنگه شهري كه به تنگ نيست....

    در ضمن نميدونم چرا سفيد برفي گفته نظرات دير ميره اتفاقا برا من سرعت ارسالش نجوميه

    هر كي اين كامنت رو ميخونه عيدش مبارك پيشاپيش

    خانمي يه خصوصي هم داري الان!