"گريه کردم.........چون با تموم وجودم احساساتتو فهميدم و حس کردم...........منم داشتم يه چنين روزي رو...........تازه مطمينم هنوط نتونستي همه احساستو بنويسي چون واقعا بعضي چيزها رو هر کاري کني نميشه گفت..........لعنت به اين دنيا که اينقدر بي ارزشه.......باباي منم مثل باباي خودت براي من و يه خانداني سمبل بود.........4 سال گذشته ولي هنوز دنبالش ميگردم......همه جا ...هر جا که بتوني تصور کني............