• وبلاگ : باغچه كوچك ما
  • يادداشت : روزهاي سخت مادر بودن
  • نظرات : 4 خصوصي ، 46 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    salam khaste nabashid.webloge ghashangi darid,behetun rabrik migam,omidvaram movafagh bashid
    + negin 
    چه بده بستوني داري با خداها لنگه نداره ! هرچي ازش خواستي بهت داده ! خداروشكر ! ايشالا هميشه همينطور باشه
    + negin 
    ايييييييييييي جان ازوناس كه من دوس دارمممممم برم بخونم
    14
    سلام دينا جونم
    بميرم چي کشيدي؟
    عزيزم خدا رو شکر اون روزا تموم شد.اميدوارم ديگه تکرار نشه برات و روزاي خوبي رو پشت سر بذاري.
    زود ادامشو بنويس.عجب جايي تمومش کرديا.زود آپ کن ديگه.
    آپيدي خبرم کنيا
    + اتي 

    واي به خدا از خوندن خاطراتت دلم ميگيره كه اينقدر بهت سخت گذشته......خدا رو شكر كه روزهاي سختي ميگذره...........

    در مورد لب تاب(ببخشيد من سه نقطه ندارم كه بنويسم باهاش) هم من مارك دل اينسيايرون 6400 دارم كه 1200000تومان خريدم........تا حالا هم خيلي خوب بود از نظر باتري و همه چيز و هيچ مشكلي هم نداشته........

    خيلي نکات آموزنده داشت . خوندم

    تو شرايط سخت پيداشون نيست من هم مي ترسم به اون موقع كه ميشه برام دكتر شن

    سلام خانمي

    اي واي از اين خاطرات تلخ که هميشه ياداوريشئن هم دردناکه

    اما تو تصميم خوبي گرفتي

    هميشه فکر مي کنم توي شرايط سخت بايد زن و شوهر حامي هم باشن اما خوب گاهي هم درک نکردن يکديگر مانع از اين کنار هم بئدن ميشه

    واين ناراحت كننده است
    + بارانه 

    آخي

    پس مادر شوهر شما هم مدعي طبابت ميباشند وفقط استعدادهايشان نديد گرفته شده وكسي ايشون رو كشف نكرده.

    ..............................

    ازاينكه با پسرت صحبت كردي وباعث آرامش اون شدي خيلي خوشم اومد.

    آخي بميرم تو چقدر زجر كشيدي
    راستي دينا جون دوست من يه لب تاب VAIO خريده خيلي ازش راضيه اگر خواستي درباره اش تحقيق كن شايد خوب از آب در اومد و خريديش

    انگار همش واسه خودم اتفاق مي افتاد.

    خوب درك كردم چقدر نگران بودي. مثل الان من كه شبا خواب ندارم و نگران آينده هستم.

    http://krcom.blogfa.com/8611.aspx

    اينجا يه چيزايي درباره لب تاپ نوشته البته اگه خواستي بگو از امير برات بپرسم آخه اونم براي خودش گرفته ....

    واي منم همش از دردش مي ترسم .... سزارين رو هم به خاطر همين دردش روش شك دارم تازگي ها دارم به اين زايمان هاي طبيعي بدون درد و اين زايمان هاي توي آب فكر ميكنم ....

    هر جوري فكر ميكنم ميبينم شجاعتش رو ندارم .....

    حالا صبح ها كانال آر تي ال وضع حمل خانوم ها رو نشون ميده آدم خوشش مياد .. اتاق تميز .... اتاق عمل شيك ... دكترا و نرس هاي خوب .... شوهراشون توي همه لحظات پا به پاشون هستن .... ولي ياد بيمارستاناي اينجا كه آدم ميافته .....

    سلام

    بوس

    كمي تا قسمتي هستم .... بخونم برمي گردم

    + ناردونه 
    يكي يه ديوار بده دستم تا از دست خانومي كله ام رو بكوبم بهش . آخه ظالم چرا جاي حساسش قطع كردي
     <      1   2   3   4      >