چه خاطره هاي خوب و قشنگي داري خانومي
خاطرات هيچوقت از ذهن پاك نمميشه
سلام
خوبي عزيزم
خسته نباشي .....
دينا جون اين توي هه دانشگاه ها هست حالا كه اينجوريه من بايد بيام يه سري خاطرات از دوران ليسانس گرفتنم بزارم ببيني چه خبر بوده .....
به هر حال خوب و بد گذشته .. بوس بوس
مواظب خودت و گل پسرت و همسرت باش
فعلا
اول از همه مبارك باشه عزيزم...لااقل ميدوني كه مدركت رو با عرضه خودت گرفتي...نه پارتي و ...
فوق العاده قشنگ نوشته بودي... تمام اون صحنه ها رو واقعا حس كردم...
به هر حال من بهت تبريك ميگم. عزيزم نه فقط مدرك تحصيلي بلكه هر چيز ديگه اي تو دنيا همينجوريه. تا وقتي برامون عزيزه كه نداريمش ولي تا وقتي به دستش مياريم يا حتي خودمون رو خيلي نزديك بهش حس ميكنيم ديگه اون ارزشش رو برامون از دست ميده.و اين متاسفانه ايراديه كه تو خيليها هست و باعث ميشه نتونيم از چيزهايي كه براش زحمت كشيدم استفاده كافي رو ببريم.
راستي تو چرا كامنتت رو خصوصي گذاشته بودي؟
خانومي! مي دونم كه خيلي سختي كشيدي ولي بالاخره تموم شده.
از حالا به بعد مهمه عزيزم! مهم اينه كه تو از همه اونا و همه اون سختيها قوي تر بودي.
در ضمن اونم آقاي پاينده بود اگه چيز ديگه اي نوشتم اشتباه تايپي بوده
واقعا ارزش نداره!
من هم بيچاره شدم تو اين دانشگاه لعنتي(اصفهان نه، تهران!)
تو همين دوره ليسانس ، از ترم اول تمام ذوق و انرژيم نابود شد.
هيچ وقت بعضي از استادها رو نميبخشم. براشون آرزوي بدبختي و نكبت روز افزون دارم!
البته بعضيهاشون رو هم دعا ميكنم و آرزو ميكنم به هر چي ميخوان برسن
در مجموع حالم از دانشگاه به هم ميخوره
دينا خانمي
اين همه كاري كه انجام دادي و تحمل كردي مگه از عهده چند نفر بر مياد که ميگي ارزششو نداشت
من که بهت افتخار ميکنم . باور کن تعارفي هم بات ندارم موفق باشي
برو جلو والا هموني که گفتي با برگه سفيد 5/14گرفته تو بازار کار جلوتو مبگيره .حالا اونم هيچي باعث شدي تخصص بيفته دست يه ادم بي سواد و به مملکتت ضرربزنه
برو دنبال کار خانمي
چايي هم نوش جان
عاشق اين تفسيرها هستم کاملا تصويرش کردم يه ليوان چايي تو دست دينا خانمي....
سلام دينا خوشگله
چه جوري دلت مياد اينطور حرف بزني بعد از اون همه سختي و تلاش خيلي بايد لذت بخش باشه كه ...
تبريك مي گم وووويي تا دكترا چيزي نمونده خانومي
راستي اونم امين حيايي هست نه امير حيايي!!
نه بابا!
معلومه خانم خيلي بي عرضه و ببخشيد ببخشيد بدت نيادا! تو سري خور تشريف داشتي!
من تا بحال اين همه موش دواندن و آزار ريختن نشنيدم.
بيشتر اينا كه نوشتي رد پاي بي زبوني و مظلوميت خودت توش پيداست.
اصلا دلم برات نسوخت!فقط دارم از دستت حرص ميخورم.
و بدتر اينكه رفتار مظلومانه و كوتاه اومدناي دائمي ات رو دارم تطبيق ميدم روي زندگي خانوادگي و زناشوئي ات!
بهت تبريك ميگم دينا جون انشالا دكترات
همينكه جلوي اينهمه ناملايمات و بدرفتاريها سر خم نكردي و سربلند از اين همه فشار و سختي بيرون اومدي خودش جاي تقدير داره
