• وبلاگ : باغچه كوچك ما
  • يادداشت : روزهاي سخت مادر بودن
  • نظرات : 4 خصوصي ، 46 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4      >
     

    بابا خوش سبيقه

    كد بانو

    عجب غذاهايي منم دلم خواست

    براي مشكب پسرت خيلي مناسف شدم

    چقدر سخت بود براي شما

    اميدوارم نوت بوك خوب و مناسي يهري تا بيشتر ببينيمت

    شاد و تندرست باشي عزيز دلم

    + مسي 
    ميام عزيزم منتها كامنت نميذارم اما هميشه ميام

    سلام عزيزم

    تو دينايي؟همون حياط خلوت؟

    من نشناخته بودمت.آخه آدرس جديدت رو نداشتم.

    خوبي عزيزم؟راست مي گي ما بدجنس نيستيم ولي وقتي اونا بدجنسي مي كنن بايد جوابشم ببينن ديگه.

    راستي عزيزم اجازه دارم لينكت كنم؟

    دينا جونم کجايي؟بيا بقيشو بگو
    منم آپما

    خانوم اپ كن لطفا

    خاطرات رو نوشتم
    + مارمولک 

    به روز شديم دلت بسوزه
    wWw.Xisland.Blogfa.Com

    + اتي 
    كجايي يس........يه سر برو كافي نت خوب........

    خب من چي كارکنم خانووووووووومي اشتباه تايپي بود ، منظورم همون پايان نامه بود .

    خانومي خيلي بلا شدي هاااااااااااااااااااااااااااااااااا . چک پول و نقد و عابر بانک و ....

    حالمان از شنيدن واژه مادرشوهر بد و اعصابمان خط خطي مي شود.

    مادرشوهر خوبش هم بد است.يكي هم زياد است.

    شوهري كه مادرش مرده باشد هميشه شوهر بهتري است.

    آيا من عروس بدجنسي مي باشم؟

    سلام دوستم پس همه اس ام اساي من نصفه نيمه رسيد؟جونم برات بگه من يه شب خواب ديدم اومدم خونتون و يهعالمه مهمون داري...يه خونه بزرگ با يه عالمه اتاق.كلي هم سفره پهن بود و يه عالمه بشقاب و غذا...

    اي بابا چه مارد شوهري. من كه بودم همشونو جر ميدادم

    ميدوني وقتي فكر ميكنم ميبينم اونجور موقعها حتي دوست ندارم كه مامان خودم بياد و دخالت كنه چه برسه به فاميل شوهر

    ايشالله لپ تاپه رو ميخري و حالشو ميبري

    + ناردونه 
    پايان نامه چي شد ؟
    حلما 19.5 بود و به من گفتن اگه بشه 21 بايد خونشو عوض كنند. روزهاي سختي بود ..... چي بگم والله .....

    سلام

    فرصت كردي پيشم بdh

       1   2   3   4      >