سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باغچه کوچک ما

در فراق یار یکشنبه 87/8/12 ساعت 7:14 عصر

سلام

راستش می خواستم بیام از جلسه دفاعم بگم اما تا رسیدم تهران و با ذوق وشوق پریم پا کامپیوتر دیدم به دیگه کار نمی کنه اساسی! قبلا رو به موت بود الان دیگه اشهدش هم خوند! ای خدا شانسو می بینی؟!؟!؟ الان هم چون دچار بیماری دق دشگی نشم پا شدم با پسرک آمدم نت!!!!!!!! 60 تا چشم دارند نگاه می کنند من با بچه چه کار مهمی دارم آمدم نت!!!!!! قبل دفاعم م ا ه و ا ر ه هرچی فیلم خوشگل بود یک ضرب و پشت سر هم نشون می داد اینترنت مفت و مجانی در اختیارم بود اما حالا که بیکار و راحت شدم ماسماسکمون خراب شده! ( کانال د ب ی وان تبلیغ لاست را می کرد این قدره ذوق کردم که نگو گفتم نمردم و به آرزوم رسیدم!!!! ای خدا! )کتابخونه اداره شوشو که خیلی بزرگ بود بسته شد!!!!! ( من عاشق کتابم کلی کتاب لیست کرده بودم به محض دفاع بخونم!!!! ) کامی جون که مونسم هم بود به لقاا... پیوست! ای خدا هووووووووووووووی من کامپوتر می خوام! ( پسرک به کامپیوتر میگه کامپوتر! )

------------------------------------------------------------------

بگذریم! ناردونه جون منو به یک بازی دعوت کردند!

اگه نامریی بودم چی کار می کردم؟!

اول می رفتم دفتر این استاد راهنمای مزخرفم و یک کتک مفصلش می زدم و تمام اون پایان نامه های دانشجو دکتری سابقشو به آتیش می کشیدم! ( برای مقده از تز اون ها استفاده کردم که بعدها جناب داور گفت همش اشتباهه!!!! ) بعد می رفتم سراغ داور خارجیم حساب اونم یم رسیدم که پیرمرد هوف هوفو سکته هه را بزنه!!!!!! شوخی کردم!

راستش تمام راه برگشت به تهران را داشتم به این موضوع فکر می کردم! اگه نامریی بودم می رفتم ببینم تو موقع هایی که مدرشوهرم و شوهرم تنها هستند درباره من چی میگه؟! مغزشو پر می کنه؟! دنبال شوهرم میرم ببینم به من خیانت می کنه؟!؟! میرم ببینم دوست هام، خانواده شوهر، فامیل و... پشت سرم چی میگند؟! و ... بعد دیدم نه! دلم نمی خواهد بدونم مادرشوهرم پشت سرم چی میگه! دوست ندارم بدونم شوهرم بهم خیانت می کنه ی نه! یا دیگران درباره من چی فکر می کنند!!!!! این جوری راحت ترم! برای چی آرامشمو به هم بزنم؟!‏ اگه بدونم مادرشوهرم چی میگه چه فایده؟ فرضیه خودم اثبات میشه؟ اگه بفهمم شوهرم خیانت می کنه شکم به یقین تبدیل میشه؟! و... چه فایده وقتی به خودشون اثبات نشده! همیشه دانایی خوب نیست گاهی ندونستن بهتره گاهی نفهمی راحت تری! گاهی بهتره در حالی که می تونی ببینی چشم هانو ببندی! گاهی بهتره در حالی که می تونی بشنوی خودتو به کری بزنی و... من آرامشم در حین نادانی به دانایی همراه با اضطراب نمی فروشم!

از دوستان گلم یغما و الهام و سارا و آریانا و سفید برفی و... اگه قبلا این بازی را انجام ندادند دعوت می کنم!

پیوست:‏از نتیجه مسابقه بلاگفا چه خبر؟؟؟؟؟ شانسو می بینی برای پرشین وبلاگم به لقا ا... پیوست برای بلاگفا کامپیوترم شانس بیارم جای دیگه ای مسابقه نگذاره وگرنه!!!!!!!! استغفرا... هی شانس!!!!!


نوشته شده توسط: خانومی


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

آخرین پست!
پراکنده گویی دم عید!
[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل بازدیدها ::
81447


:: بازدیدهای امروز ::
0


:: بازدیدهای دیروز ::
19



:: درباره من ::

باغچه کوچک ما

:: لینک به وبلاگ ::

باغچه کوچک ما


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

روزمره[15] . خاطرات قدیمی[6] .


:: آرشیو ::

مهر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387


:: دوستان من (لینک) ::

ساناز جون
صحرا
مریم عزیز
آریانا
سوگلی عزیز
آنیتا
آرام و حلمای عزیز
لی لی جون
خانوم خونه
ستاره عاشق
سفیدبرفی
خاطرات تینا
پینه دوز
ناردونه
ملودی جون
مجهولانه
آرمینا
مینا جون
مهرتابان
نارسیسا
مسی و دخترش
چمدان حرف هایم
آتی عزیز
ملیحه جون
مهربانو
نگین جون
ترپچه نقلی
عسل بانو
بلفی
مری جون
فرام عزیز
عسلی جون
دنیای ماریلا
بی بی ستاره عزیز
روزهای روناک عزیز
فاطمه عزیز
دلنوشته های یک زن آریایی
زنی به رنگ آب
نوک طلا و مخملش
سایه عزیز
بهناز عزیز


::آمار وبلاگ::