سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باغچه کوچک ما

بعد از دفاع و تشکر پنج شنبه 87/8/9 ساعت 10:19 صبح

سلام

قربون همتون برم که این قدر به فکرم بودید به خدا خجالتم دادید حسابی! جلسه دفاع بد نبود با وجود استرسم خیلی خوب تونستم پرزنت بدم! اما بعدش یکی از داورهام که داور خارجیم بود بی انصاف یک ایرادهای الکی گرفت اونم به مقدمه هرچی می گفتم بابا این تو فلان کتاب یا فلان مقاله معتبر بوده می گفت نه! غیرممکنه! دیگه ما هم هی سکوت کردیم! نمره ام را بهم نگفتند چرا؟؟؟؟؟ هر چی پرسیدم چی شد گفتند خوب شد خوب شد! حالا بعد میام مفصل از استرس هایی که اون روز بهم وارد شد میگم فقط فقط آمدم از تمام دوستهای گلم که به یادم بودند تشکر کنم! قربون همتون! خانومی کوچیک هموتنه!


نوشته شده توسط: خانومی

جلسه دفاع از پایان نامه سه شنبه 87/8/7 ساعت 11:11 صبح

سلام

فردا، چهارشنبه 8 آبان ساعت 2 بعد از ظهر دفاع دارم! برام دعا کنید حسابی! استادم این قدر ازم ایراد گرفت که کلی هول  کردم!‏ به دعاها و انرژی‏های مثبت شما نیازمندم!

هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم


نوشته شده توسط: خانومی

<      1   2   3   4      >

ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

آخرین پست!
پراکنده گویی دم عید!
[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل بازدیدها ::
81378


:: بازدیدهای امروز ::
4


:: بازدیدهای دیروز ::
2



:: درباره من ::

باغچه کوچک ما

:: لینک به وبلاگ ::

باغچه کوچک ما


:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

روزمره[15] . خاطرات قدیمی[6] .


:: آرشیو ::

مهر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387


:: دوستان من (لینک) ::

ساناز جون
صحرا
مریم عزیز
آریانا
سوگلی عزیز
آنیتا
آرام و حلمای عزیز
لی لی جون
خانوم خونه
ستاره عاشق
سفیدبرفی
خاطرات تینا
پینه دوز
ناردونه
ملودی جون
مجهولانه
آرمینا
مینا جون
مهرتابان
نارسیسا
مسی و دخترش
چمدان حرف هایم
آتی عزیز
ملیحه جون
مهربانو
نگین جون
ترپچه نقلی
عسل بانو
بلفی
مری جون
فرام عزیز
عسلی جون
دنیای ماریلا
بی بی ستاره عزیز
روزهای روناک عزیز
فاطمه عزیز
دلنوشته های یک زن آریایی
زنی به رنگ آب
نوک طلا و مخملش
سایه عزیز
بهناز عزیز


::آمار وبلاگ::